معمولا ما ها تخصصمان یک رشته ای و یا خیلی این کاره باز باشیم تو چند تا رشته است و برای انجام سایر نیازهایمان به کمک دیگران نیاز مبرمی داریم، خیلی از ما ها تو یک بعد یا چند بعد سررشته داریم و کامل کامل نیستیم واقعا هم سخته توی این زمونه. شاید تعجب کرده باشید که چرا می گویم سخته، این که محال است، شاید هم حق با شما باشد اما من دیدم کسانی را که در رشته های زیادی این کاره اند و توی خیلی ازکارهای دیگه هم یه دستی برده اند،خیلی از ماها کاریکاتوری بزرگ می شویم مثلا یا دماغمان بزرگ است یا دستمان و یا... .اما کم کسی هست که جامع همه باشد مثلا همین امروز ما کمی در خانه مان بنایی داشتیم من وقتی می خواستم دیوار را با تیشه خراب کنم اولا این که زیاد در دیوار تغییر خاصی نمی آمد عرقم هم درآمد از نفس افتادم دستم هم درد گرفت. ولی پدرم دو تا تیشه که می زد اون هم یه دستی و بدون خم شدن دیوار می ریخت. (که کلی هم خجالت کشیدک واز خودم هم بدم اومد)، ولی پدرم یکsms هم نمی تواندبزند و یا کامپیوتر را خاموش کند ولی مرد خانه و زندگی وسختی است همه ما ها را می گرداند و اداره می کند که این هم من تویش تک چرخ می زنم. می خواهم بگویم کاش حواسمون جمع باشه مثلا خودم این که دائم تو کتاب غوطه می خورم و پای رایانه تلپم حواسم هم باشد که همه زندگی این چیزها نیست و این جور که معلومه خدا از آدمای مرد بیشتر خوشش می آید تا متخصص وبلاگ نویسی.